سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 2
کل بازدید : 46423
کل یادداشتها ها : 51
خبر مایه


می گویند مهمانی می خواست از منزل میزبان خارج شود متوجه شد در بین راه چند سگ هست و ممکن است به او حمله کنند. میزبان گفت نترس و از روی مفاتیح دعایی را به او یاد داد و گفت هنگامی که با سگ ها مواجه شدی این دعا را بخوان و نگران نباش. دعا را فراگرفت و هنگامی که می خواست برود یک چوب هم به او داد. مهمان پرسید چوب دیگر برای چه؟ میزبان گفت این را هم احتیاطا داشته باشد چون سگ ها که عربی متوجه نمی شوند! اگر دعا افاقه نکرد با چوب از خودت دفاع کن. حکایت ما و  خدا هم مانند حکایت مذکور است همه ما به خاطر ضعف در ایمان و اعتقادمان به خدا یک چنین چوبی همیشه در کنارمان هست!! آیت الله ناصری که با حاج آقا مصطفی رفیق بود خاطرات زیادی از او دارد. یکی از آنها این است که نقل می کرد که دیشب پدر (امام راحل) مرا صدا کرد و گفت ترس یعنی چه؟ گفتم مفهوم ترس روشن است تعریف نمی خواهد. فرمود آخر فردا می خواهم در درس این فرع فقهی (که سرباز اگر در میدان جنگ بترسد و فرار کند چنین و چنان) را توضیح بدهم ولی نمی دانم ترس یعنی چه! بله امام به خاطر یقینش به خدا ترس از غیر خدا در وجودش نبود. اگر ما به خدا ایمان داشته باشیم و به او توکل کنیم دیگر ترس از غیر او از وجودمان ریشه کن شده و به بالاترین درجه شجاعت می رسیم. در آیات و روایات بسیاری به این نکته رهنمون می شویم که اگر به وجود و حضور خدا توجه داشته باشیم اولا ترس از بین می رود و ثانیا تحمل سختی و مصائب نیز آسان می گردد. مثل تحمل ابی عبدالله هنگامی که شاهد تیر خوردن علی اصغرش شد و فرمود «هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ»(اللهوف، ص 115)






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ