پدر شهید بالویی نقل کرد که روزی بر سر مزار فرزندم در گلزار شهدای بهشهر رفته بودم. دیدم زن و شوهری بر سر مزار پسرم نشستهاند و به شدت گریه میکنند. رفتم نزدیک قبر و علت را جویا شدم. به آنها گفتم که این سنگ قبر پسر من است اما در این قبر شهیدی نیست که شما اینقدر برایش گریه میکنید. پسر من مفقود الجسد است. در ضمن من اصلا شما را نمیشناسم. از سر و وضعشان هم معلوم بود که شمالی نبودند.
خانمی که گریه میکرد در جواب من گفت: فرزند مریضی دارم که از ناحیه دو پا فلج بود. دوا و درمانهای ما نتیجه نداد و از سلامتیاش ناامید شدیم اما پسرم یک شب در خواب دید که جوانی به سراغش آمده است و به او میگوید که از جایش بلند شود. پسرم در پاسخ جوان میگوید که من فلج هستم و قادر به راه رفتن نیستم. جوان میگوید برخیز تو شفا یافتهای من شهید بالویی از مازندران هستم. فرزندم از خواب بلند شد در حالی که شفا گرفته بود.
من تمام گلزار شهدای شهرهای مازندران را یک به یک رفتم و روی سنگ مزارها را خواندم. تا اینکه بالاخره در گلزار شهدای بهشهر(اینجا) این سنگ قبر را پیدا کردم. پدر شهید میگفت: نشستم و دوباره برایم مسلم شد که فرزندم زنده حقیقی است و براستی شهدا صاحب حیات طیبهاند.
برائت به چه معناست؟ آیا برائت صرفا این است که ما در لفظ و زبان از دشمن خود اظهار تنفر کنیم حتی اگر آن اظهار زبانی به نفع دشمن تمام شود؟ گاهی برخی چنین تلقی متحجرانه ای دارند در حالی که شاید روح و ارزش برائت این باشد که در مقابل دشمن و ناخوشایند دشمن است از این رو اتفاقا در برخی موارد برائت این است که تو سکوت کنی و یا صلح کنی همان طور که علی ع بیست و پنج سال سکوت کرد. در این مدت چه بسا نقشه دشمن این بود که علی بر اساس حقش وارد صحنه شود و بدین وسیله او را نابود کنند و اثری از اسلام باقی نگذارند و حضرتش نقشه دشمن را فهمید و البته پیامبر هم به او اسرار را گفته بود و در نقطه مقابل این نقشه با سکوتش از دشمن برائت جست. صلح امام حسن ع هم این گونه بود اگر حضرتش قیام می کرد باز چهان اسلام دچار خسران عظیم می شد باز صلح حسنی علی رغم نقشه دشمن و نوعی برائت بود و نیز قیام نکردن امام حسین در ده سال اول امامتشان که مقارن با ده سال آخر عمر معاویه بود. این قیام نکردن هم ادامه صلح برادر بود و در نهایت قیام امام حسین ع روشن است که برائتی بود از سنخ دیگر از سنخ خون و شهادت. این خط سیر را تا زمان غیبت صغری و کبری می توان ادامه داد و در حال حاضر هم ما باید این گونه تحلیل و بینش سیاسی داشته باشیم. به فرض هم که قمه زدن اشکال شرعی نداشته باشد آیا الان قمه زدن خواست آمریکا و اسرائیل هست یا نه اگر هست با اجتناب از آن باید از دشمن تبری بجوئیم. هفته برائت روحانی نماهای لندن نشین مطلوب آمریکا و انگلیس و اسرائیل است یا هفته وحدت هر کدام مطلوب آنهاست اجتنابش مصداق برائت است. حمله به بقیع عامل وحشت اسرائیل است یا آزادی قدس؟ همان مصداق برائت است. نکته دیگر در باب برائت برائت عملی است ما گاهی شاید در لفظ و زبان زیارت عاشورا بخوانیم و مخالفین اهل بیت را هم لعن کنیم اما عملمان عمل همان دشمنان است. مثلا کسی که لعن می کند و خمس (سهم امام و سادات) را نمی دهد با غاصبین فدک شباهت ندارد؟ آنها هم مهم ترین سهم سادات در مهم ترین دوران را ندادند. آری نمی شود در نماز علی ع شرکت کرد و سر سفره معاویه هم نشست. به هر میزان که شرکت در نماز علی ع تو را از سفره معاویه دور کرد به همان میزان نمازت قبول شده است. ان الصلاه تنها عن الفحشا و المنکر. نماز و دیگر اعمال و شعائر دین باید در زندگی خودش را نشان دهد و الا ظاهری بی باطن و پوست بی مغز است.
در روایتی از معصوم ع نقل شده که انسان با سه چیز همراه است اول مال و اموال او که تا مرگ بیشتر او را همراهی نمی کند دوم با زن و فرزند و دوستان و آشنایان که حداکثر تا لب گور او را همراهی می کنند و سوم اعمال خوب و بد او که هیچ گاه از او جدا نمی شوند. پس مراقب همراه همیشگی خود باشیم! بنابراین این گونه باید شعار بدیم: هیچ کس تنها نیست / همراه همیشگی!
به مناسبت شهادت پیامبر ص به دو جمله از کلمات علی ع درباره او اشاره می کنیم. در یکی به جاذبه و هم دافعه او اشاره می کند و در دیگری به شجاعت او:
اما جاذبه و دافعه (یا مهربانی و هم خشونت حضرت) امیرالمؤمنین ع درباره او می فرماید: «طبیب دوارٌ بطبّه قد احکم مراهمه و أحمی مواسمه. (پیامبر) طبیبی بود که برای درد دردمندان گرداگرد آبادیها میگشت؛ مرهمهایی میبست چه محکم و داغهایی میگذاشت چه سوزان» (خطبه 108 نهجالبلاغه). اما امیرمومنان در باره شجاعت او می گوید «کنّا اذا احمرّ البأس اتقینا برسول الله صلیالله علیه و آله فلم یکن احد منّا اقرب الی العدوّ منه. هنگامی که آتش جنگ شعلهور و شرایط سخت میشد به پیامبر(ص) پناه میبردیم که هیچ یک از ما به دشمن نزدیکتر از او نبود» (کلمه قصار 260 نهجالبلاغه).
باسمه تعالی
راه پیمایی اربعین امسال در مسیر نجف تا کربلا شکوه و عظمتی دیگر داشت و البته درس ها و نقدهایی که به بعضی از آنها اشاره می کنم: 1. ایثار و فداکاری در این مسیر موج می زند انسان های بسیاری را می بینی که بدون هیچ چشم داشتی با تمام وجود می خواهند از زائر حسینی پذیرایی کنند. از در اختیار قرار دادن خانه و زندگی خود گرفته تا شستن لباس زائر و خشک کردن آن و در اختیار قرار دادن گوشی تلفن برای تماس با ایران و ... ای کاش ما ایرانی ها هم از زائرانی که به ایران می آیند مخصوصا زائران حرم امام رضا ع و خواهران و برادرانش در قم و شیراز و دیگر اماکن مقدس کمی پذیرایی می کردیم. متأسفانه در مسیر بازگشت از مرز مشاهده می کردیم که برخی رانندگان برای بازگشت زائران به شهرهای خود تا چند برابر کرایه می گرفتند. آیا مسئولین نباید در این باره نظارت داشته باشند مثلا وزرات راه و ترابری نباید جلوی این بی انصافی ها را بگیرد حالا تمهید وسایل نقلیه رایگان پیش کش!. 2. با این که تعداد بسیاری از این جماعت را زنان تشکیل می دهد اما خبری از تبرج و خودنمایی نیست. در مقابل مردان هم نگاهی آلوده و شهوانی به زنان ندارند همه و همه در مسیر حسینی و کربلایی با عشق و شوری وصف ناپذیر در حرکت اند. پس می شود زن در جامعه حاضر باشد و حریم خود را رعایت کند البته اگر آن جامعه جامعه حسینی باشد و زمین و زمانش با کربلا و عاشورا انس داشته باشد. 3. در این مسیر آنچه از موکب ها پخش می شود بیشتر عزاداری و مصیبت خوانی است که البته اگر آسیب شناسی شود خوب است. مثلا اگر برخی موکب ها گلچین سخنرانی های علمای بزرگ ایران و عراق را هم پخش کنند خیلی بهتر می شود چرا که معرفت زائر بالاتر رفته و با معرفت و شعور بالاتر سوز و شور هم بیشتر و با ارزش تر می شود. نیز مشاهده می شود برخی فیلم های قمه زنی و خشونت بار نشان داده می شود که وجهه شیعه و اسلام را تخریب می کند. 4. در این مسیر روایات و تصاویر از اهل بیت هم دیده می شود که در این رابطه باید گفت روایات خیلی خوب و نورانی است اما کم است و شاید کم تر از تصاویر امام حسین و حضرت ابالفضل علیهما السلام. ای کاش برای حفظ حرمت اهل بیت تصاویر کنار گذاشته شود و به جای آن روایات نورانی و گلچین از اهل بیت در طول این مسیر با خط زیبا و در بهترین جاها نصب شود. 5. پذیرایی در این مسیر بی نظیر است اما از شیعیان انتظار می رود که نظافت را هم رعایت کنند در این مسئله هم مسئولین باید فرهنگ سازی کنند و هم مردم یاری کنند.
عبدالکریم سروش که مطابق اسناد موجود بارها از مراکز آمریکایی برای سیاهنمایی علیه اسلام و انقلاب مواجب گرفته و از جمله در یک قلم، پنتاگون مبلغ 6 میلیون دلار برای چاپ و انتشار کتابهای وی اختصاص داده بود ولایت فقیه را شکستخورده و ضد عدالت معرفی کرد تا پازل دشمن در تضعیف رهبری را تکمیل کند. > یاداشت روز کیهان،چهارشنبه 12/9/93
آقای شریعتمداری عزیز در یاداشت روز چهارشنبه سی ام بهمن کیهان تحت عنوان دیکته دشمن را ترجمه نکنید! مطالب ارزشمندی گفتند که توصیه می کنیم عزیزان حتما ببینند و ما هم خلاصه آن را تحت عنوان فواید هسته ای در اینجا می آوریم:
1- دانش هستهای دهها شاخه علمی و تکنولوژیک دیگر را در بستر خود تولید و یا گسترش میدهد، نظیر استحصال منیزیوم و زیرکونیم (شیمی صنعتی)، ساخت سانتریفیوژهای پیشرفته (مکانیک)، پیشرفت مثالزدنی در بهرهگیری از اشعه لیزر (فیزیک نور)، ساخت آلیاژ مقاوم در برابر چرخش چند ده هزار دور در دقیقه سانتریفیوژها (متالوژی)
2- تهیه و تولید کیتهای رادیودارویی برای مراکز پزشکی هستهای، تهیه و تولید رادیوداروهای ویژه به منظور تشخیص انواع بیماریهای تیروئید و درمان آنها، تولید داروهای ضروری برای تشخیص بیماریهای هورمونی و درمان و ترمیم آسیبهای هورمونی. کاربرد در تشخیص تومورهای سرطانی، رفعگرفتگیهای وریدی، تصویربرداری و تشخیص بیماریهای قلبی، عفونتها، التهابهای مفصلی، آمبولیها و دهها کاربرد شناخته شده دیگر در عرصه پزشکی.
3. دانش هستهای در عرصه دامپزشکی نیز کاربردهای فراوانی دارد که تغذیه، بهداشت و ایمنسازی محصولات دامی، اصلاح نژاد دامها و... ازجمله آنهاست.
4. از تکنیکهای هستهای برای کشف سفرهها و منابع آب زیرزمینی، تشخیص محدوده آن، هدایت آبهای سطحی و زیرزمینی، کنترل ایمنی سدها، کشف نشتهای احتمالی سدها، پی بردن به آسیبهای رانشیزمین، شیرین کردن آبهای شور و... استفاده میشود.
5. دانش هستهای در صنایع غذایی و کشاورزی نیز کاربردهای ویژه و منحصر به فردی دارد که مقابله با ویروسهای گیاهی، مبارزه با آلودگیهای میکروبی، جلوگیری از فساد مواد غذایی، کنترل حمله حشرات به محصولات کشاورزی، تنظیم زمان رسیدن محصولات، افزایش جهشی برخی محصولات نظیر گندم، برنج و پنبه و... فقط چند نمونه از این کاربردهاست.
6. یکی از بااهمیتترین و کارسازترین موارد استفاده صلحآمیز از دانش و تکنولوژی هستهای، تولید برق با بهرهگیری از نیروگاههای اتمی و تولید سوخت آن به دو روش، غنیسازی اورانیوم از طریق دستگاههای سانتریفیوژ و یا «لیزر» است. نیاز سالانه کشورمان به برق نزدیک به 8 هزار مگاوات است برای تولید این میزان برق 220 میلیون بشکه نفت خام مصرف میشود و براساس برآورد مراکز علمی، مصرف 220 میلیون بشکه نفت خام بیش از هزار تن گاز مسمومکننده و خطرناک «دی اکسید کربن» تولید میکند، نزدیک به 170تن ذرات معلق در هوا، بیش از 140 تن گوگرد و 55 تن اکسید نیتروژن را در محیط زیست پراکنده میسازد. این همه در حالی است که نیروگاه اتمی هیچیک از آلودگیهای مورد اشاره را ندارد و با توجه به قیمت نفت و گاز، استفاده از نیروگاه اتمی برای تولید برق مورد نیاز کشور، سالانه نزدیک به 6 میلیارد دلار صرفهجویی در پی خواهد داشت. توصیه میکنند که به جای نیروگاه اتمی میتوانیم از سوخت فسیلی، یعنی نفت و گاز برای تولید برق استفاده کنیم این پیشنهاد در حالی است که؛
الف: ذخایر نفت و گاز کشور به سرعت رو به کاهش است، که مصرف کلان و پرشتاب داخلی از یکسو و صدور نفت و گاز برای تامین نیازهای مالی از سوی دیگر به جان ذخایر فسیلی افتادهاند و نقطه پایان این ذخایر ارزشمند و گرانبها را نزدیک و نزدیکتر میکنند.
ب: اکنون زمانی را در نظر آورید- حداکثر 3 تا 4 نسل دیگر- که ذخایر فسیلی کشور تمام شده است. آیا تصور فاجعه بزرگی که به یقین نسلهای آینده با آن روبرو خواهند شد، وحشتآفرین و دردآور نیست؟! در آن حالت مردم این مرز و بوم اسلامی اولا؛ هیچ ذخیره فسیلی برای فروش و تامین هزینههای جاری کشورشان در اختیار ندارند، تأمین هزینههای عمرانی و پیشرفت و توسعه که جای خود دارد! ثانیا: از سوخت لازم برای ادامه فعالیت نیروگاههای تولید برق محروم هستند. و برای تأمین سوخت نیروگاهها باید دست نیاز به سوی کشورهای دیگر دراز کنند و بدیهی است که وقتی خزانه کشور از درآمدهای نفتی خالی باشد قدرت خرید سوخت و یا خرید انرژی از سایر کشورها را نیز نخواهند داشت... و این، یعنی فرو رفتن در خاموشی، توقف فعالیت در تمامی مراکز تولیدی و صنعتی و زمینههایی که به انرژی برق نیاز دارند.
برخی از مدعیان که از یکسو پیآمد فاجعهبار پایان ذخایر فسیلی برای چند نسل آینده را قابل انکار نمیدانند و از سوی دیگر - به هر علت و با هر انگیزهای - توقف فعالیت هستهای کشورمان را توصیه میکنند، از انرژیهای دیگر نظیر انرژی خورشیدی، انرژی بادی و یا آبی به عنوان جایگزین انرژی فسیلی یاد میکنند! که این توصیهها قبل از آن که کارساز باشد، از شدت ناپختگی، خندهدار است، چرا که؛ انرژی خورشیدی هنوز قابلیت صنعتی شدن و تولید انبوه را ندارد. تولید انرژی از آب با توجه به این که کشورمان از جمله کشورهای خشک و کمآب است، ناممکن بوده و هرگز نمیتواند جوابگوی نیاز کشور پهناوری نظیر ایران اسلامی باشد. برخی از کشورهای اروپایی مانند آلمان که مدعیان به آن استناد میکنند، از جمله کشورهای پرآب هستند و در بسیاری از شهرهای خود، از رودخانههای بزرگی نظیر اروندرود برخوردارند و تولید انرژی از باد اولا؛ پرهزینه و ثانیا؛ کم بازده است و ثالثا- مهمتر از همه - کشورمان بادخیز نیست. و اما، ممکن است گفته شود که بعد از پایان ذخایر فسیلی میتوانیم به سراغ تولید انرژی هستهای برویم! که باید گفت؛ فرایند تولید انرژی هستهای، دستکم 20 سال زمان میبرد.
یا علی
جناب آقای ظریف و برخی از وزرا معلوم نیست به چه نیتی اصرار دارند در فیس بوک فعال باشند؟!
آیا مگر این سایت فیلتر نیست؟
تا کی می خواهید حریم شکنی کنید؟
از طرفی هاشمی منافق و دروغگو (که هر روز دروغی را به امام راحل نسبت می دهد) در سایت خود به تعریف و تمجید از این سایت و توصیه به رفع فیلتر از آن می کند و از طرف دیگر برخی وزرا مانند ظریف به این توصیه عمل می کنند!
این تذهبون؟
فعالیت در این سایت که کارهای خلاف شرع (عمدتا ارتباطات نامشروع) تبلیغ می شود خلاف شرع است و قبح و زشتی آن از نشستن بر سفره شراب کمتر نیست!
آقای ظریف چرا در سفرهای خارجی بر سفره شراب حاضر نمی شوید؟ زیرا نشستن در کنار آن سفره (حتی اگر خود هم ننوشید) به نوعی تأیید شرب خمر است. خوب ورود به فیس بوک که از آن بدتر و حساس تر است چرا که همه جوان هایی که به شما ارادت دارند برای اینکه سخن شما را ببینند وارد آن سایت می شوند و در ضمن به تصاویر و مطالب مستهجنی هم دست پیدا می کنند و می تواند زمینه گناه را برای آنها فراهم کند یا حداقل آنها را در ایمانشان سست کند که شما در گناه تمام آنها (در کنار گناه مخالفت با قانون جمهوری اسلامی) هم شریکید!
این کار شما اشاعه فحشا و تثبیت سنت سیئه است که وزر و وبال آن به گردن شما خواهد ماند!
بیایید تا دیر نشده دست از این کارتان بردارید و امروز که روز عرفه است در درگاه خدا توبه کنید و از محضر امام راحل و شهدا عذر بخواهید.
نویسنده : میرلوحی - هاشم
محل نشر : تهران
تاریخ نشر : 1381/03/22
رده دیویی : 973.
قطع : وزیری
جلد : شومیز
تعداد صفحه : 336
نوع اثر : تالیف
زبان کتاب : فارسی
نوبت چاپ : 1
تیراژ : 3300
شابک : 964-458-158-X
نویسنده که 21سال در آمریکا اقامت داشته, در این کتاب با به دست دادن نقدی از ساخت سیاسی, اجتماعی, فرهنگی و اقتصادی ایالات متحده, "تناقضهای آشکار میان شعار و عملکرد دولت آمریکا در عرصههای داخلی و بینالمللی را بازگو میکند ." مهمترین مطالب کتاب از این قرار است :نگاهی اجمالی به تاریخ آمریکا ;ظلم و جنایات آمریکا در کشورهای دنیا (السالوادور, شیلی, ژاپن, ایران, ویتنام, گرانادا, عراق, کلمبیا, پاناما, فیلیپین, و کوبا) ;وضعیت آمریکا از نظر جمعیت, ادیان, نژادها, مهاجرت و اوضاع داخلی ;عقیده و روش و خط مشی یهودیان در آمریکا ;نفوذ سیاسی یهودیان در آمریکا ;فعالیتها, روشها و مجاری تبلیغاتی یهودیان آمریکا ;فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی یهودیان آمریکا ;انتخابات ریاست جمهوری و شخصیت و سوابق رئیس جمهوران اخیر آمریکا (نیکسون, کارتر, ریگان, بوش و کلینتون) ;طرحها و عملیات و بودجه سازمان سیا ;اف بی آی ;وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) ;سیاست خارجی آمریکا ;اوضاع سیاسی, فرهنگی, اجتماعی و اقتصادی داخلی آمریکا ;جمعیت و نفوذ صهیونیستها در فرانسه, انگلستان و آرژانتین ;جمعیت و ادیان در اسراییل ;موضع و مسائل ایران در رابطه با آمریکا (تهاجم فرهنگی, مذاکره و رابطه با آمریکا, ولایت فقیه, ایرانیان مقیم آمریکا) . این مطالب با تصاویر متعددی همراه است .کتاب شامل ضمایمی با این عناوین است : خلاصهای از تاریخ آمریکا ;تاریخچه یهود ;اعلامیهای در رابطه با یک جاسوس آمریکایی ; نامه دو تن از مدیران آموزش و پرورش ناحیهای از حومه شهر لوس آنجلس .
کتاب «یوسرائیل و صهیوناکراسی: ایالات متحده اسرائیل و سلطه صهیونیسم بر مردم» نوشته سیدهاشم میرلوحی از سوی دفتر نشر معارف قم منتشر شد.
نگارنده تلاش کرده است در این کتاب، در آمارها و تحلیل ها و همچنین برای اثبات مدعیان خویش از منابع آمریکایی و صهیونیستی استفاده کند تا هیچ جای اما و اگر و حرفی را برای آنان باقی نگذارد و به هیچ وجه از منابع و مآخذ جمهوری اسلامی ایران، بهره ای در نگارش این کتاب نبرده است. عمدتاً از دایره المعارف فانک و گنالز (Funk and Wagnalls) استفاده کرده است که یک دائره المعارف آمریکایی است که متعلق به یهودیان است.
در این کتاب نویسنده به جای کلمه یهود، از جهود استفاده می کند که منظورش همان کلیمیان و یهودیان است.
نویسنده در مقدمه کتاب خویش نوشته است: بعضی از آمریکایی ها با ارائه اسناد، مدارک و دلایل متقن اظهار می دارند که آمریکا در چنگال جهودان صهیونیست است و در حقیقت دموکراسی (و یا مردم سالاری) ـ یعنی حکوت مردم بر مردم ـ در آمریکا حاکم نیست، بلکه زایناکراسی (Zionocracy) (و یا صهیوناکراسی و به عبارت دیگر، صهیون سالاری) ـ یعنی سلطه صهیونیسم بر مردم ـ حاکم است و آمریکا در سیطره جهودان صهیونیست می باشد. لذا می گویند که آمریکا را نباید ایالات متحده آمریکا خوانده بلکه باید آن را ایالات متحده اسرائیل ـ (یوزریل ـ یوسرائیل) (USRAEL) ـ نامید.
این کتاب به بخشی از این حقایق و نیز مطالبی پیرامون این موضوع ـ که از منابع آمریکایی، اسرائیلی و انگلیسی استفاده کرده است ـ پرداخته است.
لغت (USRAEL) چگونه شکل گرفته است: آمریکایی ها، دو نام (USA) «یو اس ای» و (ISRAEL) «اسرائیل» را ترکیب کرده اند و حرف A را از (USA) «یو اس ای» و همچنین IS را از ISRAEL «اسرائیل» حذف نموده اند و بعد، آن دو را به هم متصل کرده اند و لغت جدید USRAEL «یوزریل» (ایالات متحده اسرائیل) حاصل شده است.
این کتاب در بخش های مختلفی تنظیم شده است. کتب دینی؛ نقشه راه و ماهیت جهودان، جنایات علیه بشر و بشریت توسط جهودان صهیونیست (جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم و ماجرای هولوکاست، فعالیت های غیر صلح آمیز اسرائیل و ترور جان اف کندی به دستور بن گورین و توسط عوامل موساد)، دموکراسی در آمریکا، نوع حکومت و انتخاب رئیس دولت در انگلیس، کانادا، استرالیا، نیوزیلند و غیره، و نکاتی چند پیرامون وضعیت فرهنگی آمریکا می آید. در پایان کتاب هم بخشی تحت عنوان ضمیمه مباحثی درباره عهد عتیق، اسامی پیامبران و مرد و زن طبق اظهار نظر یهودیان، فعالیت های ضد مسیح و لیست موزه های هولوکاست یهودیان در دنیا و تصاویر از شخصیت ها و جنایات صهیونیسم می آید.
از این نویسنده پیش از این، کتاب «آمریکا بدون نقاب» به همت انتشارات کیهان منتشر شده بود. چاپ اول این کتاب در سال 1390، در 504 صفحه، قطع وزیری، تیراژ 2000 نسخه و قیمت 6800 تومان روانه بازار کتاب و اندیشه شده است.