سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 3
کل بازدید : 45545
کل یادداشتها ها : 51
خبر مایه


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

برخی نکات قابل توجه درباره آمریکا و سگ هارش:

جمعیت آمریکا حدود 300 میلیون است و حدود 5 میلیون اسرائیلی در آمریکا زندگی می کنند

کل جمعیت اسرائیلی ها در دنیا حدود 13 میلیون است

این جمعیت محدود به کل امریکا و بلکه به کل دنیا زور می گویند و در بسیاری مراکز استراتژی سیطره و نفوذ دارند.

در جنگ جهانی اول و دوم حدود هشتاد میلیون نفر کشته شدند در جنگ روسیه حدود 66 میلیون نفر کشته شدند و در ایران .....

 در هولوکاست که دروغ و افسانه ای بیش نیست گفته می شود که 6 میلیون نفر یهودی سوزانده شده اند!

امریکاهر امریکایی را که بخواهد می کشد (غیر آمریکایی که جای خود دارد)با هر کشوری که بخواهد می جنگد

فیس بوک توییتر و گوگل و .... بهترین وسایل جاسوسی برای امریکایی هاست

در تلمود آمده است که خدا همه دنیا را برای یهود آفریده و در این میان حیوانات دو دسته اند یک دسته بی زبانند و دسته دیگر (انسان های غیر یهود) زبان دارند که خدا آنها را برای آسایش یهود با زبان آفریده.


  

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از شعارهایی که از ابتدای انقلاب در بین مردم تثبیت شد شعار مرگ بر آمریکا بود و تا کنون هم مردم متدین و حزب اللهی در همه مناسبت های انقلابی خود به این شعار اهتمام داشته و دارند. اما اخیرا که دولت در صدد برقراری مذاکره با آمریکا برآمد و برخلاف نصایح امام خامنه ای عزیز در برخی رفتارهای خود عزیزانه عمل نکرد، عده ای دیگر به دروغ ادعا می کنند که امام راحل با شعار مرگ بر آمریکا مخالف بوده است! البته برای مردم بصیر و هوشمند معلوم است که این سخن سخن سخیف و باطلی است و اساسا با مبانی امام که همان مبانی اهل بیت است هم خوانی ندارد. اما از آنجا که ممکن است برخی افراد دانسته یا ندانسته تحت تأثیر این تحریف ها واقع شوند لازم دانستیم که قدری بیشتر به تحلیل این شعار بپردازیم.

مقدمتا یادآور می شویم که اساسا دین چیزی جز حب و بغض نیست؛ حب به خوب ها و خوبی ها و بغض به بدها و بدی ها. و اساسا این دو، لازمه هم و غیر قابل تفکیک اند یعنی نمی شود که خوب و خوبی را دوست داشت و بد و بدی را که نقطه مقابل آن است را هم دوست داشت و برعکس. نیز روشن است که کلماتی که انسان می گوید و سپس کارهایی که می کند در طول همان حب و بغض است. مثلا کسی که خدا را دوست دارد یاد او و نیز اطاعش برایش لذت بخش است و در مقابل کسی که نفسش را دوست دارد و پیروی می کند در فکر و سخن و عملش این دوستی و پیروی ساری و جاری می گردد.

با این مقدمه می توانیم در مورد خدا و پیامبر و اهل بیت و ولایت فقیه و امام راحل و شهدا در یک طرف و شیطان و بی امیه و بنی عباس و استکبار جهانی و مخصوصا اسرائیل و امریکا و منافقین در طرف دیگر این گونه بگوییم که ایمان ما اقتضا می کند که دسته اول را دوست بداریم و از دسته دوم متنفر باشیم و طبیعی است که این دوستی و دشمنی اگر مانعی مانند حکومت طواغیت سرراهش نباشد در دل پنهان نمی ماند و در زبان و عمل خود را نشان می دهد و انسان مومن همواره نام خدا و اولیائش را به عظمت و نیکی می برد و در عمل نیز سعی می کند از آنها پیروی نماید (خواندن نماز و گرفتن روزه و انجام سایر واجبات و ترک محرمات و نیز توسل به اهل بیت و برگزاری عزاداری مخصوصا برای سیدالشهدا و زنده نگهداشتن یاد امام راحل و خاطرات شهدا همه از این سنخ است) همان طور که از دشمنان خدا و پیامبر بدش می آید و نام آنها را به زشتی می برد و همواره در عمل سعی می کند از آنها فاصله بگیرد (که لعنت شیطان و قاتلین انبیاء و ائمه علیهم السلام و آرزوی مرگ برای استکبار جهانی و امریکا از این سنخ است).

حال ممکن است کسی بگوید که اگر انسان در درجه بالایی از ایمان باشد از خطای دیگران می گذرد و بدی آنها را نیز به نیکی پاسخ می دهد پس بیاییم ما هم در مقابل بدی استکبار و نظام سلطه، خوبی کنیم و برایشان به جای آرزوی مرگ آرزوی سلامتی کنیم و از خدا هدایت آنها را درخواست کنیم؟!

پاسخ این است که عفو و گذشت در خصومت های فردی و شخصی قابل پذیرش است اما در ظلم و جنایتی که به جامعه اسلامی و امور دینی و اعتقادی برمی گردد نه تنها پسندیده نیست بلکه خود انظلام و زبونی است و اگر چنین گذشتی مورد رضای خدا بود قطعا سیدالشهدا به آن عمل می کرد. حال آیا مشکل ما با آمریکا یک مشکل فردی و خانوادگی است یا از قبیل جنایاتی است که غیر قابل اغماض است بد نیست در این جا برخی از جنایات آمریکا را فهرست وار نقل کنیم:

1.       کودتای 28 مرداد 1332

2.       تأسیس ساواک و تعلیم شکنجه‌گران پیش از انقلاب

3.       تصویب قانون کاپیتولاسیون.

 4.          حمایت از منافقین و ضدانقلاب و اقدام به ترور اشخاص و مردم بی‌دفاع.

5.       کمک به حرکتهای تروریستی

6.       تصرف دارائی‌های ایران

7.       چراغ سبز به صدام و کمک به او در جنگ با ایران

 8.          کودتای نوژه و حمله به طبس

9.       قطع رابطه با ایران و اعمال محاصره اقتصادی در اردیبهشت 1359

10.  ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی.

11.  شلیک به هواپیمای مسافربری ما وکشته شدن صدها غیرنظامی

12.  اهانت به ملت ایران

13.  آشفته‌سازی امنیت منطقه ما به خاطر دشمنی با جمهوری اسلامی

14.  تهدید و توهین نسبت به ملت و مسئولین ایران

15.  تحریم ما به قصد دشمنی

 16.     مقابله با پیشرفت ملت ایران در دستیابی به فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای و ارجاع پرونده هسته‌ای به شورای امنیت. و ...

به این ها اضافه کنید حملات اتمی به هیروشیما و ناکازاکی و نیز زندان های گوآنتانامو و ابوغریب و کشتار هزاران انسان بی گناه در افغانستان و پاکستان و عراق و سوریه و .....

حال با این همه آیا می شود گفت که امام با حذف شعار مرگ بر آمریکا موافق بود!

امامی که در سال 1367 و کمتر از یک سال قبل از وفات، در پیامی تاریخی به مناسبت پذیرش قطعنامه، تأکید می‌کنند: «دست‌نشاندگان آمریکا آتش زدن پرچم آمریکا را به حساب آتش زدن حرم و شعار مرگ بر شوروی و آمریکا و اسرائیل را به حساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشته‌اند... ان‌شاءالله ما نخواهیم گذاشت از کعبه و حج، این منبر بزرگی که بر بلندای بام انسانیت باید صدای مظلومان را به همه‌ی عالم منعکس سازد و آوای توحید را طنین اندازد، صدای سازش با آمریکا و شوروی و کفر و شرک نواخته شود و از خدا می‌خواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه‌ی مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ آمریکا و شوروی را به صدا درآوریم...باید به آن آخوند مزدور که فریاد مرگ بر امریکا و اسرائیل و شوروى را خلاف اسلام مى‏داند گفت تأسى به رسول خدا و متابعت از امر خداوند تعالى خلاف مراسم حج است؟ آیا تو و امثال تو آخوند امریکایى، فعل رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- و امر خداوند را تخطئه مى‏کنید، و تأسى به آن بزرگوار و اطاعت فرمان حق تعالى را بر خلاف مى‏دانید ...». صحیفه امام، ج‏ 18، ص 91 و 92.

امامی که در مقدمه‌ی وصیت‌نامه‌ی تاریخی خود تأکید می‌کنند: ملت ما، بلکه ملت‌های اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند به اینکه دشمنان آنان، که دشمنان خدای بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند، درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتکارانه‌ی خود دست نمی‌کشند و برای رسیدن به‌ ریاست و مطامع پست خود، دوست و دشمن را نمی‌شناسند و در رأس آنان، آمریکا این تروریست بالذات دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم‌پیمان او صهیونیست جهانی است که برای رسیدن به مطامع خود، جنایاتی مرتکب می‌شود که قلم‌ها از نوشتن و زبان‌ها از گفتن آن شرم دارند

   ایشان در بخش دیگری از وصیت‌نامه‌ی سیاسی‌الهی خود خاطر نشان می‌کنند: «اگر ما با دست جنایتکار آمریکا و شوروی از صفحه‌ی روزگار محو شویم و با خون سرخ شرافت‌مندانه با خدای خویش ملاقات کنیم، بهتر از آن است که در زیر پرچم ارتش سرخ شرق و سیاه غرب زندگی اشرافی مرفه داشته باشیم و این سیره و طریقه‌ی انبیای عظام و ائمه‌ی مسلمین و بزرگان دین مبین بوده است و ما باید از آن تبعیت کنیم و باید به خود بباورانیم که اگر یک ملت بخواهند بدون وابستگی‌ها زندگی کنند، می‌توانند و قدرتمندان جهان بر یک ملت نمی‌توانند خلاف ایده‌ی آنان را تحمیل کنند.»

 امام در جای دیگر(صحیفه ج15 ص 29) می‌فرمایند: «خط این بود که اصلاً آمریکا منسی بشود. یک دسته شوروی را طرح می‌کردند تا آمریکا منسی بشود، یک دسته الله‌اکبر را کنار می‌گذاشتند، سوت می‌زدند و کف می‌زدند، آن هم روز عاشورا. خط این بود که این قضیه‌ی مرگ بر آمریکا منسی بشود...»

نیز: «بسیاری از سران کشورهای اسلامی به جای مقابله با این اعمال وحشیانه و جلوگیری از این کشتار بی‌رحمانه، به عاملین این جنایت یعنی اسرائیل غاصب، دستمزد داده و او را به رسمیت می‌شناسند و به جای قطع رابطه با عامل اصلی یعنی آمریکای جهانخوار، هر روز روابط خود را با او محکمتر و گسترده‌تر می‌کنند، و گذشته از اینکه خود در سکوت مرگباری فرو رفته‌اند، حتی از شنیدن شعار مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا واهمه داشته و بشدت از آن جلوگیری می‌کنند. فانالله و انا الیه راجعون. وسیعلمُ الذین ظلمُوا ایَّ مُنقلبٌ ینقلبُون.» (صحیفه امام، ج 17، ص8)
- « از نظر استکبار، مسئولین کشورهای اسلامی باید به فرنگ بروند، آنها را به حج چه کار! دست‌نشاندگان آمریکا آتش‌زدن پرچم آمریکا را به حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و آمریکا و اسرائیل را به حساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشته‌اند.» (صحیفه امام ج21، ص 79)

 «انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروهها و لیبرالها می‌خوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر آمریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضدانقلابیون حکم خدا را جاری می‌کنید؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی داده‌اید؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کرده‌ایم و صدها چرای دیگر.» (صحیفه امام، ج 21، ص 286)

پس این انتساب با مبانی امام اساسا سازگار نیست و مردم بصیر با این انتساب دروغ (که خود خیانتی بزرگ به آن عزیز سفر کرده و همه ارادتمندانش از شهدا و مستضعفین جهان است) نه تنها ذره ای دلشان به امریکا نرم نمی شود بلکه دنبال فرصتی (مانند 13 آبان و 9دی و 22 بهمن و ...) هستند تا در خیابان ها در کنار مرگ بر آمریکا بر منافقینی که با این دروغ بزرگ ناسپاسی و نمک نشناسی خود را نشان دادند نیز مرگ بفرستند و لعن و نفرین خود را بر آنها نثار کنند.  

در پایان کلمات خلف صالح آن امام دل ها یعنی امام خامنه ای را حسن ختام قرار می دهیم: بعضى خیال مى‌کنند که اگر ملت ایران مى‌گوید مبارزه با آمریکا یا مرگ بر آمریکا یا عدم رابطه با آمریکا و از این قبیل حرف‌ها، این یک مسئله‌ى شعارى و احساسى محض است؛ نه. این اشتباه است. این یک مسئله‌ى اساسىِ متّکى بر پایه‌هاى منطقى و کاملاً خردمندانه و درست منطبق بر مصالح ملى این کشور است. این را باید توجه کنید. ظاهر قضیه سیاسى است؛ اما باطن قضیه، یک مسئله‌ى ملى، انسانى، تاریخى، وابسته به سرنوشت این کشور و این ملت و شما نسل جوان و نسل‌هاى آینده است. «مرگ بر آمریکا» دیگر جزو شعارهای اختصاصی ملت ایران نیست؛ در بسیاری از کشورها گفته می شود».


  

 رجانیوز: ... کاظم جلالی رئیس فراکسیون رهروان ولایت و رئیس مرکز پژوهش های مجلس و نزدیکترین چهره سیاسی مجلس نهم به علی لاریجانی، اولین نماینده ای بود که در نطق ابتدایی خود در دفاع از کلیات برنامه دولت یازدهم، مطالبه کنندگان این موضوع را مورد حمله قرار داد و با تاکید بر این که ملاک در موضوع فتنه مرّ فرمایشات رهبر معظم انقلاب است، گفت: در داخل مجلس برخی فضاسازی‌های حرفه‌ای انجام داده‌اند و این فضاسازی‌ها به نفع کشور نیست. بی‌تردید معیار ما در خصوص بحث فتنه بیانات مقام معظم رهبری است و هر کس که در فتنه است نباید عضو کابینه باشد. ما باید به مر فرمایشات مقام معظم رهبری عمل کنیم و اینکه کسانی در ستاد افرادی بودند که از سوی شورای نگهبان تایید شدند ، آیا می‌توان آنها را فتنه‌گر حساب کرد؟ کسانی که به کاندیداهای دیگر رای دادند را می‌توان فتنه‌گر حساب کرد؟ آیا کسانی که در چارچوب قانون به نتایج انتخابات اعتراض کردند را می‌توان فتنه‌گر حساب کرد؟ بطور حتم آنها فتنه‌گر نیستند. برخی گرایشان در داخل مجلس است که 95 درصد مردم را جزو فتنه‌گران می داند و ما روی هر کسی که دست می‌گذاریم می‌گویند فتنه گر است. ما در ابتدای همین دوره زمانی که می‌خواستیم برای هیئت رئیسه انتخابات مشترک انجام دهیم برخی دوستان آمدند و گفتند که ما در مجلس 40 تا 50 فتنه‌گر داریم.

 این در حالی بود که پزشکیان نماینده مردم تبریز و وزیر بهداشت دولت اصلاحات نیز در نطقی که در دفاع از جعفری میلی منفرد وزیر پیشنهادی علوم مطرح کرد با زبانی دیگر به همین موضوع اشاره کرد: ما که مدعی هستیم در سال 88 به نام فتنه یا هرچیز دیگری که آن را اسم می‌نهیم، اتفاقات ناگواری افتاده است، آیا متصوریم که همه اشکالات برای یک دسته و یا یک گروه بوده است و طرف مقابل هیچ اشکال و هیچ خطا و هیچ تقصیری نداشته است؟ اینطور نیست و باید شجاعت پذیرفتن اشتباه را داشته باشیم، چراکه همه ما اشتباه کرده‌ایم. پیامبر سال‌ها پس از شکست در جنگ احد و فجایعی که کفار مکه در آن جنگ برای عموی پیامبر و اصحابش رقم زدند، مکه را فتح کرد و همه در تاریخ دیدند که چگونه با آن کفار رفتار کرد و به معنای واقعی کلمه رحمته للعالمین را به منصه ظهور رساند و آنان را بخشید؛ پس چرا که ما مدعی دین هستیم، اینگونه رفتار می‌کنیم؟ قطعا نبش قبر اختلافات گذشته مغایر با منش پیامبر است، پس بیاییم از این رفتارها دست برداریم.

 به همین بهانه بد نیست بار دیگر مروری داشته باشیم بر همه فرمایشات رهبر معظم انقلاب درباره فتنه 88 و دست اندرکاران آن:

 1. برخورد با اخلالگران در امنیت مردم وظیفه‌ی نظام است. سالروز ولادت حضرت امیرالمومنین(ع)   1388/04/15

 2.  حرکت عظیم نهم دى ماه حجت را بر همه تمام کرد. دیدار مردم قم در سالگرد قیام 19 دى1388/10/19

3. گناه بزرگ! در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون1388/09/22

 4. حرف دو پهلو زدن، از خواص، مطلوب نیست. در دیدار با اعضای شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى‌1388/10/29

 5. فتنه‌گرها بخشی از ملت نیستند! در دیدار فرمانده و پرسنل نیروى هوائى ارتش1388/11/19

 6. گناه بزرگ این بود که رای مردم را نفی کردند. در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى‌1388/12/06

 7. فتنه‌انگیزان کارها را عقب انداختند، باید جبران شود. در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی1389/01/01

 8. اتحاد نامیمون در دفاع از فتنه‌گران. خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران در حرم امام خمینى (ره) 1389/03/14

 9. این تهدیدها جدید نیست. در دیدار کارگزاران نظام 1389/05/27

 10. اگر این فتنه نبود، بلاشک کارهاى گوناگون کشور بهتر پیش میرفت. در دیدار رئیس جمهور و اعضاى هیئت دولت‌1389/06/08

 11. فتنه‌گران یک اقلیت معدودند که دروغ گفتند. در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى‌1389/06/25

 12. انواع و اقسام کمک‌ها به فتنه‌گران شد. در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى‌1389/06/25

13. فتنه 88 برای ما یک زنگ بیدارباش بود. در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى‌1389/06/25

14. خواستند با فتنه نتیجه انتخابات را از بین ببرند. در اجتماع بزرگ مردم قم‌1389/07/27

 15. اصحاب فتنه فضای کشور را تاریک جلوه دادند. در دیدار هزاران نفر از بسیجیان استان قم‌1389/08/02

 16. فتنه 88 برنامه‌ریزی ده- پانزده ساله داشت. در دیدار دانشجویان و جوانان استان قم‌1389/08/04

 17. جمعیت محدود نگونبخت! در دیدار دانش‌آموزان‌ در آستانه 13 آبان1389/08/12

 18. این در حقیقت یک خیانت واضح است. در دیدار مردم اصفهان در روز عید قربان1389/08/26

 19. ملت ایران از یک فتنه عبور کرد. در دیدار مردم اصفهان در روز عید قربان1389/08/26

20. فتنه‌گران برای جاه‌طلبی خودشان به مصلحت یک کشور لگد زدند. در جمع 110 هزار بسیجی‌ در روز عید غدیر1389/09/04

 21. گناه بزرگ فتنه‌گرها امیدوار کردن دشمن بود. در دیدار هزاران نفر از مردم استان گیلان‌1389/10/08

 22. سران فتنه گناه کردند. در دیدار مردم قم در سالروز قیام 19 دی1389/10/19

 23. یک عده‌اى به خاطر حب به نفس و مقام اسیر فتنه شدند. خطبه‌های نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربی1389/11/15

 24. این گناه بزرگ، قابل اغماض هم نیست. در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى1390/03/08

 25. درود بر ملت ایران. در بیست و دومین سالگرد امام خمینی(ره) 1390/03/14

 26. انقلاب از خودش دفاع می‌کند چون زنده است. در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران1390/04/13

 27. فتنه‌ى 88 را براى زمین زدن جمهورى اسلامى تقویت کردند. در دیدار مسئولان نظام جمهورى اسلامى ایران1390/05/16

 28. فتنه 88 تهاجم آشکار بود. در دیدار جمعی از دانشجویان1390/05/19

29. فتنه گران زدند زیر قانون. در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه‌1390/07/20

 30. امیدوار بودند با فتنه 88 نظام را شکست دهند. در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه‌1390/07/20

 31. مردم بساط فتنه و فتنه‌گران را در هم پیچیدند. در دیدار اعضاى ستاد بزرگداشت 9 دى‌1390/09/21

 32. جرزنى‌هاى سیاسى یک عده آدم نادان، ناباب و بعضاً معاند! در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز 19 دی1390/10/19

 33. باید اعلام بیزاری می‌کردند. در اجتماع مردم بجنورد1391/07/19

 34. جنجال سیاسىِ طبیعىِ انتخابات را تبدیل کردند به یک فتنه. در دیدار بسیجیان استان خراسان شمالى‌1391/07/24

 35. می‌خواستند ثبات سیاسى را در کشور به هم بزنند. در اجتماع مردم شیروان ‌1391/07/24

36. براى خودشان اسباب بدبختى و سرشکستگى در زمین و در ملأ اعلى شدند. در دیدار مردم قم1391/10/19

37. من دیپلمات نیستم، من انقلابى‌ام. در دیدار فرماندهان و جمعى از کارکنان‌ نیروى هوائى ارتش جمهورى اسلامى ایران‌1391/11/19

38. آمریکایی‌ها از فتنه‌گران حمایت کردند. در دیدار مردم آذربایجان‌1391/11/28

 39. این خطائی جبران ناپذیر است. در حرم مطهر رضوی1392/01/01

 40. سعى کردند مردم را در مقابل نظام قرار دهند. در دیدار دست اندرکاران برگزارى انتخابات‌1392/02/16

 41. به کشور و مردم صدمه زدند. در دیدار اقشار مختلف مردم‌1392/02/25

42. سال 88 لگد زدن به قانون، به کشور لگد زد! در دیدار اقشار مختلف مردم1392/03/22

43. با خطای بزرگ کشور را در لبه پرتگاه قرار دادند. در دیدار مسئولان نظام‌1392/04/30

44. مسئله اصلی را چرا فراموش می‌کنید؟! در دیدار دانشجویان‌1392/05/06


  

... دولت یازدهم باید مراقب باشد تا در حوزه اقتصاد، نسخه‌های مبتنی بر اقتصاد لیبرالیستی و به اصطلاح مدل آدام اسمیتی بر او تحمیل نشود.
بازگشت به گفتمان اقتصادی ارتجاعی، خطری است که جهت‌گیری دولت در حل مشکلات اقتصادی را به انحراف می‌کشاند. سابقه برخی دولت‌ها در این زمینه بسیار عبرت‌آموز است. افکارعمومی سیاست تعدیل اقتصادی و تورم 50 درصدی را از یاد نبرده است. این گزاره که «اگر در فرآیند سیاست تعدیل اقتصادی، طبقه‌ای از جمعیت (اقشار مستضعف) زیر چرخ دنده‌های توسعه له شوند اشکال ندارد»! از حافظه تاریخی مردم پاک نشده است...
بخشی از یاداشت روز کیهان 27/5/92


  

آقای پزشکیان شما که متخصص در امر طبابت هستید اجازه می دهید به کسی که در این امر تخصصی ندارد اظهار نظر کند؟ پس چرا به خود اجازه می دهید در مسائل اسلامی و اجتهادی که موضوع تخصص شما نیست اظهار نظر کنید؟ آیا اسلام تماما رأفت و گذشت است؟ همان پیامبری که می بخشد در مواردی هم شدت به خرج می دهد: اشداء علی الکفار رحما بینهم است. چرا یک طرفه قضاوت می کنید؟ آیا شما می خواهید از ولی فقیه جلو بزنید؟ امام خامنه ای عزیز آیا این مسائلی که شما گفتید را نمی دانند؟ اینکه ایشان به قول خودشان صد بار از فتنه و لزوم محکومیت آن می گویند پس حتما مسئله مسئله ای است که غیر قابل اغماض است. و در مورد شما اگر خوش بینانه بخواهیم قضاوت کنیم باید بگوییم که خیلی نادان و جاهلید و اگر کمی واقع بینانه تر شاید - که امیدواریم این گونه نباشد- مغرض و مزدور!

جهت اطلاع بیشتر در این رابطه مراجعه کن به فرمایشات آقای حجه الاسلام و المسلمین احمد ابوترابی در نشریه پرتو شماره اخیر (چهارشنبه 23 مرداد). و مراقب باش از این به بعد کمی محتاتانه تر و مودبانه تر سخن بگویی چرا که باید به خاطر تک تک سخنانت پاسخی برای روز قیامت فراهم کنی!


  

پنج روز جلسات مجلس در بررسی اعتماد وزرای پیشنهادی آقای روحانی به نوعی رفراندم محکومیت فتنه و پیروی از ولایت بود چرا که اصولگرایان یا بهتر است بگوییم خودی ها به صراحت تاکید می کردند که فتنه 88 محکوم است و فلان وزیر چون در فتنه نقش داشته نباید تایید شود و غیر خودی ها که می خواستند از آن وزیر دفاع کنند و نیز خود آن وزیر مستقیم و گاهی غیر مستقیم نقش داشتن در فتنه را نفی می کردند و این یعنی اینکه همه نماینده ها و وزرا در محکومیت فتنه اتفاق دارند و اینها همه به خاطر روشنگری های مقام معظم رهبری و بصیرت مردم و بسیاری از مسئولین است. نتیجه اینکه دیگر نمی شود مطابق میل هاشمی و مریدان وی از واژه فتنه صرف نظر کرد!

از طرف دیگر همه (اعم از موافق و مخالف و همه وزرا و رئیس جمهور) به پیروی از ولایت فقیه و شاخص بودن آن در امر صلاحیت تأکید داشتند.

از این روی شنیدم بی بی سی روز اول جلسه بررسی صلاحیت وزرا را رصد کرده و دیده که حدود هزار و ششصد و هشتاد و پنج (1385) بار کلمه فتنه به کار رفته عصبانی شده!!

این عصبانیت مرا به یاد جمله شهید بهشتی می اندازد که می فرمود ای امریکا از ما عصبانی باشد و از این عصبانیت بمیر.

 


  

ساعات اخر روز پنجشنبه 25 مرداد در حال استماع دفاعیات آقای روحانی از وزرایش بودم که می دیدم در دفاع از برخی از آنها شهادت شرعی می دهد. از جمله در دفاع از زنگنه وزیر پیشنهادی نفت. از طرف دیگر قبلا مطالب بسیاری از کیهان در مورد اینکه وی در جریان استات اویل و کرسنت پرونده دارد خوانده بودم و نیز از آقای توکلی نماینده مجلس خواندم که می گفت می خواستم به زنگنه رای دهم اما وقتی دیدم قسم جلاله دروغ می گوید منصرف شدم نیز از آقای سالک (نماینده اصفهان) خواندم که می گفت در طول این سه دوره نمایندگی مجلس هیچ وقت ندیدم که لابی گری اینقدر باشد که در این دوره است که عده ای قران به دست می چرخند و برای متقاعد کردن نماینده ها نسبت به صلاحیت وزرا از طرق مختلف از جمله قرآن و قسم به قرآن بهره می برند! در همین حال به فکر فرو رفتم که آخر چگونه بین اینها جمع کنم: اسنادی که کیهان ارائه می دهد را باور کنم یا قسمی که زنگنه می خورد و شهادتی که روحانی می دهد!! به دلم افتاد تفألی به قرآن بزنم که آیه نود از سوره مومنون آمد: بل اتیناهم بالاحق و انهم لکاذبون: بلکه حقیقت را بر ایشان آوردیم و آنها قطعا دروغگویند!!!

کمی آرام شدم.

البته امیدوارم که تمام اینها اشتباه باشد یعنی سخن آقای سالک و توکلی و تفألم به قرآن (و مطلبی که از آقای آقا مرتضی تهرانی شنیدم که در پاسخ به این سوال که زنگنه که وضعش از نجفی و میلی بدتر بود چرا نمانده ها به او رای دادند و ایشان گفت شهادت آقای روحانی موجب شد که را بیاورد) همه و همه دروغ و اشتباه و سوء تفاهم باشد و شهادت و قسم روحانی و زنگنه درست باشد!!!


  

حضرت آیت الله آملی دیروز وقتی یکی از نمایندگان گفته بود که وزیر دادگستری سهم شماست بلافاصله شما موضع گرفته و اظهار داشتید که سهم نیست بلکه قانون است حال سوال این است که آیا قوه قضائیه که این قدر می تواند سرعت عمل داشته باشد نمی توانست تکلیف متخلفین و مجرمین و سران فتنه را در طول این چهار سال مشخص کند و صریحا طی یک اعلامیه ای می گفت که مهدی هاشمی شاه کلید فتنه بوده تا به خود اجازه ندهد که بیانیه بفرستد و برای نمایندگان تعیین تکلیف کند و تا آقای روحانی به خود اجازه ندهد برخی از فعالان فتنه را در لیست وزرا قرار ندهد و اینقدر وقت مجلس به این جنجال ها نگذرد! حضرت آیت الله بعد از این همه تاکیدات مقام معظم رهبری در ملاک و شاخص بودن فتنه آیا جا داشت که در محاکمه مهدی هاشمی ملعون و فتنه گر تعلل کنید چرا به استمهال این خانواده در خصوص پرونده مهدی هاشمی در چند روز قبل از انتخابات ترتیب اثر دادید

به راستی چه پاسخی در این موارد دارید؟ چه پاسخی برای روز قیامت آماده کرده اید؟

اگر شما در این مواقع از رهبر و نظام دفاع نکنید پس چه کسی دفاع کند؟ آیا نمی بینید که فعالان فتنه مانند نجفی آخوندی میلی منفرد و زنگنه و دیگر مریدان هاشمی با تمام گستاخی و بدون اینکه از فتنه گری خود ذره ای اظهار ندامت کنند آمده اند تا فتنه ای دیگر را طراحی کنند

آیا در این خصوص تکلیفی را متوجه خود نمی دانید؟

اگر نمی دانید لااقل برای روشنگری هم که شده بیانیه ای بدهید یا سخنی بگویید!!

 


  

به این مقدمات توجه کنید:

1. در اسلام نه تنها قاتل و ظالم مستحق لعن است بلکه حتی کسی که راضی به قتل و ظلم هست هم مستحق لعن است (فلعن الله امهًْ قتلتک و لعن‌الله امهًْ ظلمتک و لعن الله امهًْ سمعت بذلک فرضیت به. به فرموده امیر مومنان علی علیه‌السلام «الراضی بفعل قوم کالداخل فیه معهم... هر کس به رفتار گروهی راضی باشد مانند کسی است که با آنها در ارتکاب آن فعل وارد شده و برای هر کس که داخل باطل شود 2 گناه است؛ گناه عمل و گناه رضایت بر آن» حکمت 151 نهج‌البلاغه).

2. فتنه در منطق قرآن بزرگتر و شدیدتر از قتل است. «الفتنه اکبر من القتل» و «الفتنه اشد من القتل». پس فتنه گر از قاتل و ظالم و راضی به قتل و ظلم بدتر است

4. پس فتنه گر از قاتل و ظالم و راضی به قتل و ظلم مستحق تر به لعن است

5. در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 فتنه ای بزرگ در ایران اسلامی رخ داد.

6. در رأس آن فتنه هاشمی رفسنجانی بود. (افراد دیگری مانند مهدی و دیگر اعضای خانواده هاشمی و نیز موسوی و کروبی و خاتمی در سطوح نازل تری بودند. به قول آقای مصلحی وزیر کابینه دهم: هاشمی فتنه را طراحی کرد و خود آن را اجرا کرد و نقش اصلی را ایفا نمود!)

7. حال شما بگویید که آیا هاشمی مستحق لعن هست یا نه؟!!

8. اگر او را مستحق لعن دانستی در اولین راهپیمائی میلیونی (مثل 9 دی و 22 بهمن) در کنار مرگ بر آمریکا و اسرائیل با صدای بلند بگو مرگ بر هاشمی. چون درخواست مرگ چیزی کمتر از درخواست لعن است چرا که مرگ برای فتنه گر دری از درهای رحمت الهی است و با مردن از عذاب بیشتر فاصله می گیرد در حالی که لعن یعنی نفرین و عذاب!


  

مدتی قبل فایل صوتی سخنرانی سردار مشفق از مسئولین امنیتی کشور در فضای مجازی منتشر شده است. این سخنرانی در پاییز سال 1388 در مشهد مقدس و در جمع تعدادی از روحانیون و نخبگان ایراد شده است. در این سخنرانی به نقش برخی سران فتنه همچون موسوی خویینی ها ، مهدی هاشمی رفسنجانی ، بهزاد نبوی ، مصطفی تاج زاده و اشارات مبسوط ، شفاف و صریحی شده است .

این مقام ارشد امنیتی همچنین به تحرکات مشکوک سید حسن مصطفوی و برخی افراد دیگر همچون محسن رضایی ، قالیباف ، علی لاریجانی و ... اشارات آشکاری می نماید . مشفق در قسمت دیگری از سخنانش نسبت به مساله ی اسفندیار رحیم مشایی نیز نکاتی را مطرح می کند . این مقام ارشد اطلاعاتی به صراحت اعلام می نماید که این مطالب را خدمت مقام معظم رهبری برده است و حضرت آقا دستور داده اند که باید مردم را نسبت به آنها آگاه نمایید .

حلقه های پشت پرده 

{...} مجمع روحانیون مبارز ، حزب مشارکت ، حزب کارگزان سازندگی ، حزب همبستگی ، حزب مردمسالاری ، احزابی هستند که از بین 26- 27 حزب جریان اصلاحات ، پنهانی و بدون آنکه احزاب دیگر خبر داشته باشند در آن 8 سال ، دولت خاتمی را اینها اداره می کردند . آن چیزی که در عرصه های مختلف سیاسی - اجتماعی - فرهنگی - سیاست خارجی - مذهبی و ... و آن هجمه هایی که در دولت خاتمی برعلیه انقلاب و دین مشاهده کردید محصول آن تفکراتی بود که در این گروه جی 7 تصمیمگیری می شد .

بنده به عنوان 1 مسئول امنیتی کشور عرض می کنم تمام آن اتفاقاتی که خاتمی می گفت هر 9 روز 1 بحرانی امنیتی برای من درست کردند از درون همین جلسات خودشان طراحی می شد و به اجرا در می آمد . موضوع آقای سعید اسلامی ، ترور حجاریان و اتفاقات دیگری ، که در ان دوران در کشور ایجاد می شد ، محصول همین جلسات بود .

در جلسات جی 7 برای شوراها طراحی شد که در دولت اصولگرا بتوانند شوراها را سکویی برای انتخابات مجلس و سپس انتخابات ریاست جمهوری بسازنند . در انتخابات شوراها علیرغم تمام تلاشی که انجام دادند دچار 1 شکست اساسی شدند . در سراسر کشور تلاش شدیدی انجام دادند اما نتوانستند کرسیهای قابل توجهی را در اختیار بگیرند . در اینجا بود که اتاق فکر جریان اصلاحات احساس شکست کرد اما تمام هم و غمش را برای این گذاشت که بتواند در انتخابات مجلس به پیروزی برسد . در آن انتخابات لیستی به نام یاران خاتمی دادند و از اسم میرحسین استفاده کردند .

ماجرای سایت نوسازی

همچنین در آستانه ی انتخابات مجلس نیز اتفاقی در کشور افتاد و در جریان کارهای تبلیغاتی نامزدها ، 1 سایت تحت عنوان نوسازی با مدیریت یکی از بچه ها حزب اللهیها مطلبی نوشت با این مضمون که آقای سید حسن لپ گلیه ، بی ام سواره و مطالبی از این دست برعلیه سید حسن . این آقای نوبختی که مسئول این سایت بود تو زیرزمین منزلش و به اتفاق یک 2 تا از جوونای هم سن و سال خودش ، که دیپلم هم به زور گرفتن ، نه دوران انقلاب ، امام (ره) و نه دفاع مقدس رو درک کردند ، تحت تاثیر جوسازی ، این اقدام رو انجام دادند . راجع به این موضوع آقای توسلی در مجمع تشخیص مصلحت سخنرانی کرد ، اشک ریخت ، سکته کرد و فوت نمود . این اتفاق 1 پیراهن عثمان اساسی برای اطلاح طلبان به وجود آمد رسانه های دشمن ، چه از خارج و چه از داخل ، دست به دست هم دادند و 1 فضای سنگین روانی را در جامعه دامن زدند که ملت چه نشسته اید که به بیت امام (ره) هجمه شد ، به آرمانهای امام (ره) اهانت شد و ... و تمام این بار روی دوش اصولگراها گذاشتند .

ما مجبور شدیم آقای نوبختی را بازداشت کنیم و در بازجوییهایی ، که خود من انجام دادم ، به ایشان گفتم که شما با توجه به سن و سالت و سطح سوادت و با توجه به اینکه هیچکدام از شرایط حساس کشور رو درک نکردی ، چه جوری به این جمع بندی رسیدی که 1 چنین اقداماتی را انجام بدهی ؟ ایشان جمع بندی اش این بود که ما به این نتیجه رسیدیم که سید حسن خیز برداشته است برای رهبری آینده ، از همین الآن خواستیم بزنیمش که دیگه برای بعد هوا و هوسی نکنه .

خوب به چه استدلالی تو به این نتیجه رسیدی ؟! بعد از بررسیها مشخص شد که این بچه ساده ، از چند ماه قبلش طی چند نوبت رفته خدمت تاج زاده ، و تاج زاده حرکتهای روانی سنگینی رو ایشون انجام داده و خوراک ذهنی رو تاج زاده برای این بنده خدا فراهم کرده و این ، برگفته از همون ذهنیت و تحلیل ضعیف این موضوع رو میاره روی سایت خودش قرار می ده . یعنی باز هم این اقدام از درون جریان اصلاحات شکل می گیره .

تاج زاده استاد جنگ روانی است و در حوزه ی جنگ روانی در مجموعه ی اصلاح طلبها ، تنها کسی که می تونه اقدامات روانی رو به صورت دقیق انجام بده ، چه سینه به سینه و چه به صورت عمومی در سطح جامعه ، همین تاج زاده است . این اقدامات ایشون باعث 1 همچنین اقدام کثیفی شد که اصلاح طلبا بتونن با به دست گرفتن این پیراهن عثمان سوار افکار عمومی جامعه بشن تا بتونن برای انتخابات مجلس به پیروزی برسند .

نظام هم در سال 80 برای اینها فرصت به وجود آورده بود ، در سراسر کشور 180 نفر از اونها از فیلترهای نظارتی عبور کرده بودند و می توانستند در 1 رقابت منطقی به مجلس راه پیدا کنند . علیرغم تمام اقداماتی ، که انجام دادند و من فقط به یکی 2 مورد از آنها اشاره کردم ، 1 حداقل ضعیف رو تو مجلس شکل دادند .

این اتاق فکر دچار شکست شد و بین احزاب اصلاح طلب درگیری ایجاد شد و هرکدام شکست رو بر گردن دیگری می انداختند . کار به جایی رسید که اصلاح طلبها گفتند این گروه جی 7 دیگر صلاحیت پرچمداری اصلاحات رو نداره و باید فکر اساسی برای اون بکنیم و الا در انتخابات ریاست جمهوری قافیه رو خواهیم باخت .

مرد خاکستری اصلاحات:

در جلسات اساسی آنها ، آخرین جمع بندیشان به اینجا رسید که ما نیاز به 1 پدر معنوی داریم . اصلاحات نیاز به 1 پدر معنوی دارد . پس از بررسیها به این نتیجه رسیدند که موسوی خویینی ها مصداق خوبی برای این گزینه می باشد .

لذا مرکز تصمیمگیری اصلاحات برای انتخابات ریاست جمهوری دهم از گروهی جی 7 به مجمع روحانیون منتقل شد . مجمع روحانیون مرکز راهبردسازی ، تولید فکر و اتخاذ استراتژیهای مهم اصلاحات شد و بقیه احزاب و جریانهای سیاسی باید تحت لوای موسوی خویینی ها به فعالیت خودشون ادامه می دادند .

خوب ، موسوی خویینی ها چه شخصیتی است ؟ در آن موقع خیلی از دوستان از این انتقال خوشحال شدند و می گفتند که الحمدالله مرکز فکر اصلاح طلبها به دست مجمع روحانیون افتاد ؛ چون مشارکتی ها و کارگزاران و ... آدمای رادیکال و تندی بودند اما مجمع روحانیون آدمای انقلابی هستند که با امام (ره) بودند و تو اینجا دیگر ما شاهد آن اقدامات ضدانقلابی و ضدامامی و رادیکالی نخواهیم بود .

همان موقع اولین هشدارها را خدمت برخی از دوستان و برخی از مسئولان اعلام کردیم که از این به بعد کشور درگیر یکسری اقدامات امنیتی خواهد شد ؛ به دلیل عقبه ای که ما از موسوی خویینی ها سراغ داشتیم .

موسوی خویینی ها در جریان انقلاب ، از ابتدا تاکنون ، تمام اقداماتش مشکوک می باشد . ایشان ، براساس اسناد و مدارکی که ما در اختیار داریم ، بی شک مرتبط با سرویسهای جاسوسی بیگانه می باشد . نقش موسوی خویینی ها در تسخیر لانه ی جاسوسی حایز اهمیت و بررسی می باشد .

وقتی به موسوی خویینی ها در جریان تسخیر لانه ی جاسوسی می گویند که چرا اینکار را کردید و آیا برای این اقدام با امام (ره) هماهنگ کردید ؟ موسوی خویینی ها پاسخ می دهد : خیر ؛ ما براساس بررسیهایی که انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که اگر با امام (ره) در میان بگذاریم ، ایشان براساس معذوریتهایی که دارد ، با این اقدام مخالفت خواهد کرد !

خیلی جالبه ، با علم به اینکه می دانند اگر به امام (ره) بگویند امام (ره) اجازه ی انجام آن را نمی دهند این کار را مرتکب می شوند و این تسخیر انجام می گیرد .

جالب اینجاست که امروز در دانشگاههای امنیتی آمریکا و غرب ، برای دانشجویان اینگونه تفسیر می کنند ، که یکی از شگردهای ما برای دولتهایی که برعلیه ما بر سر کار می آیند و برای اینکه مجددا دولتهای وابسته به خود را در آن کشور مستقر نماییم این است که به عوامل خود در آن کشور دستور می دهیم که به سفارتهای ما در آن کشور حمله بکنند و آن را تسخیر کنند ، ما سپس به بهانه ی اینکه سفارتخانه بخشی از خاک کشور ماست و اکنون مورد تجاوز قرار گرفته ، به آن کشور لشکرکشی می کنیم و با این کار ، آن نظام مورد نظر خود را در آن کشور مستقر خواهیم کرد .

این واقعه ی طبس و کودتای نوژه و ... در این سیر قرار می گیرند و نقش موسوی خویینی ها در ماجرا بسیار مساله است .

موسوی خویینی ها بدون هماهنگی با امام (ره) این کار انجام می دهد آن هم در شرایطی که کشور هنوز نظام به صورت کامل مستقر نشده ، نیروهای نظامی شکل رسمی به خود نگرفته و درگیر مسایل تسویه هستند و نیروهای مردمی دچار درگیریهای داخلی هستند . امام (ره) با مدیریت خودشان این ماجرا را جمع و جور کردند و اجازه ندادند دشمن به اهداف خودش برسد و بلافاصله اعلام کردند که 1 انقلاب دوم شکل گرفته است و این حادثه را به سرعت در اختیار خودشان گرفتند .

جالب اینجاست که آرمین ، چند روز پیش گفت اگر امام (ره) در این ماجرا دخالت نمی کرد ما موضوع سفارت رو بهتر از این می توانستیم جمع بکنیم !؟! بهتر از این چه جوری می خواستید جمع کنید ؟!

ما که از پشت پرده خبر داریم و می دانیم که طراحی دشمن بود و در این ماجرا واسطه ها چه کردند . موسوی خویینی ها نزد یکی از مسئولان ، که بردیده های کاغذهای کشف در لانه ی جاسوسی را به هم می چسبانده ، می رود و می گوید : 1 سندی راجه به شهید بهشتی می توانید پیدا کنید که ایشان با آمریکا ارتباط داشته ؟ آن مسئول می گوید : نه . بعد موسوی خویینی ها می گوید : آیا می توانید 1 سند راجع به ارتباط بهشتی با آمریکا درست کنید و براش بسازید !!!

آقایان ! نقش موسوی خویینی ها بسیار عجیب و غریبه . بگذارید 1 کلام از شهید بهشتی نقل کنم . ایشان می فرماید : موسوی خویینی ها افکار چپگرایانه دارد . منبرهای ایشان گروه فرقان را پروش می داد و پای منبر ایشان کسانی مثل اکبر گودرزی ( رییس گروه فرقان ) و محمد کشانی ( عامل ترور شهید مفتح ) می نشستند .

یکی از متهمین در زندان ( فتنه 88 ) می گوید : آن روز مطرح بود اگر انقلاب شود اکبر گودرزی و محمد کشانی ، بهشتی و باهنر و مفتح و مطهری را خواهند کشت ! چون موسوی خویینی ها این افراد در سخنرانی خود پرورش داده بود .

این نگاه موسوی خویینی ها به این شکل سوار موضوع 13 آبان می شود . حالا بماند که چه اسراری را اینها از لانه ی جاسوسی بیرون بردند و بارها ایشان مورد سوال واقع شد و پاسخ نداد و امروز هم مرتب در حال فرار می باشد و پاسخ نمی دهد که آن اسناد چه شد و کجا رفت و به چه دلیل بیرون رفت ؟!؟

آن روز 1 حادثه ی امنیتی در کشور رخ داد . حالا اگر جلوتر بیاییم در ماجرای 18 تیر 78 می بینیم که باز نقش موسوی خویینی ها را می بینیم و آن حادثه از روزنامه ی سلام ایشان رخ داد و باز هم 1 اتفاق امینتی دیگر برای کشور ایجاد شد که همان روز نوعی براندازی در کشور به راه افتاد در دولت خاتمی و به پشتوانه ی دستگاههای رسمی کشور .

ابطحی در اعترافات خود می گوید : حادثه ی 18 تیر سال 78 محصول طراحیهای تاج زاده بود . که اون اتاق فکر ، ایشان بسیار موثر و اثرگذار بود .

جالب اینجاست وقتی جمعیت روز 18 تیر به سمت بیت مقام معظم  رهبری راه افتادند ، وقتی سردار جعفری اعلام می کند که خیابان جمهوری به پایین خط قرمز ماست و اگر پاشون رو پایین بذارند دستور تیر می دهیم ، تاج زاده شخصا سوار موتور می شه و می آد جمعیت رو از خیابان جمهوری و نزدیک بیت رهبری جمع می کند و به سمت دیگری هدایت می کند تا مدریتشون از بین نرود و بتوانند این اقدام رو به سر منزل مقصود و به مراد مد نظرشون برسانند و در شرایط سخت در نطفه خفه نشود !

این فکر جریانی است که موسوی خویینی ها استارت اولیه اش رو زد .

این حادثه ای ، که در انتخابات ریاست جمهوری دهم پیش آمد ، باز هم نقش موسوی خویینی ها برجسته می باشد . تا زمانی که فکر در اتاق جی 7 بود اینها آمال و آرزوشون این بود که به قدرت برگردند اما نه اینکه تکلیفشون رو با نظام روشن بکنند . اگر هم دوست داشتند ولی جرات بروزش رو نداشتند اما از زمانی که فکر منتقل شد به مجمع روحانیون ، در اولین جلسه موسوی خویینی ها گفت : برگشتن به قدرت شرط اول ماست . ما برگشت به قدرت رو باید سکویی بکنیم برای به زیر کشاندن نظام ! باید تکلیفمون رو برای اولین و آخرین بار با نظام روشن بکنیم !؟!ما این دفعه مانند دوره ی قبل نیست که بگذاریم آخر 8 ال دولت خاتمی ، مجلس را به تحصن بکشانیم ، این بار از همان روز اول پاشنه ها رو می کشیم و تکلیفمون رو با نظام روشن می کنیم !؟!

ببینید پدر معنوی جریان اصلاحات چه نگاهی رو به افکار تزریق می کنه . از 2 سال قبل از انتخابات این فکر مسموم در جریان اصلاحات پمپاژ شد .

موسوی خویینی ها در جلسات راهبردی می گوید : تجربیات ما و اصلاح طلبان زیاد شده است و ما باید بیاییم و توان بگذاریم و به هر قیمتی که شده ، ... را از تخت پایین بکشیم به معنی اینکه ایشان بفهمد که اینگونه نیست که این مملکت باشد و ایشان هم باشند و بخواهند مملکت را به هر سمتی که می خواهند بکشند !!! خاتمی و یارانش کلی تجربه کسب کرده اند .

اقدامات موسوی خویینی ها کاملا رادیکالی ، برعلیه نظام و برای به زیرکشاندن نظام می باشد .

استراتژی تقابل با رهبری

از این قبیل مباحث از وی زیاد داریم .

محمد هاشمی ( برادر آقای هاشمی ) می گوید : در این انتخابات باید رهبری را به هن و هن بیندازیم !!!

من فقط مستندات را ارایه می دهم و کدها را می گویم و اصلا نیاز به تحلیل ندارد . این واقعه ای که در کشور اتفاق افتاد این فتنه ای ، که مقام معظم رهبری اسم آن را فتنه ی عمیق گذاشتند و فرمودند ناشی از بی بصیرتی نخبه های عالی کشور بود و اگر نخبه های کشور بصیرت داشتند و آگاه بودند اما اسسیر این فتنه نمی شدیم ، باید در استانهای کشور همه از این نظام ، که ثمره ی صدها هزار شهید است ، دفاع بکنند ...

... بهزاد نبوی می گوید که سعی کنید احمدی نژاد را کاندید رهبری معرفی کنید که اگر شکست خورد ، رهبری شکست خورده است . ما 1 بار این کار را در خرداد 76 انجام دادیم ، ضربه ی سنگینی بود و به سختی از جا بلند شد ( منظورشون آقاست ) . الآن باید ضربه ی نهایی را به رهبری بزنیم !

این حرف در اتاق جلسات مجمع روحانیون ، که راهبردهای اطلاح طلبان را طراحی می کند ، زده شده است . از این دست حرفها زیاد داریم مثل اینکه : صندلی را باید از زیر پای رهبری کشید !! فرش را باید از زیر پای رهبری کشید !!

بهزاد نبوی جای دیگری می گوید : از لجبازی هاشمی با احمدی نژاد باید نهایت استفاده را ببریم . از بحث شورای فقاهت هاشمی باید حمایت کنیم و رهبری را منزوی کنیم !!

برادرا ! ما ادبیات اینها را خوب می فهمیم . بحث به زیر کشیدن نظام یا بازگشت به قدرت اینها فقط به زیر کشاندن مقام معظم رهبری است . منظور این آقایان این است که باید تکلیف رهبری برای اولین و آخرین در نظام مشخص کنیم .

جلسات محفلی دیگر

این مطالبی که من اینجا می گویم 1 هزارم آن مستنداتی است که الآن ما در اختیار داریم و این سخنان ، با انتقال گروه جی 7 به مجمع روحانیون بیان شده است . این دست سخنان و طراحیهای پیچیده متاسفانه در این جمع فراوان دیده و شنیده شده است .

1 جلسات دیگری تحت عنوان جلسات دوشنبه به مدت 2 سال برگزار می شد که در این جلسات ابطحی ، لاری ، تاج زاده ، امین زاده ، محمد صدر ، رضا خاتمی ، سعید شریعتی ، دهاقانی ، عرب سرخی ، نعیمی پور ، خانیکی ، میردامادی ، حسین بابایی حضور داشتند . این افراد را شما می شناسید . اینها در جریان اصلاحات بسیار تاثیرگذار هستند . هرکدامشان حرکت دهنده هستند و در حوزه های مختلف اثرگذار هستند . 2 سال اینها برای برگشت به قدرت و برای ریاست جمهوری دهم جلسه می گذارند . 2 سال اینها دوشنبه ها دور هم می نشینند و طراحی می کنند که هیچکدام از ماها و شماها برای برنامه های فرهنگی - مذهبی 2 سال وقت نمی گذاریم .

در این 2 سال چه اقداماتی در کشور انجام شد ؟ در حوزه های مختلف تخریب دولت ، رهبری ، صداوسیما ، نیروهای مسلح ، شورای نگهبان و ... در این جلسات طراحی شد . برای آنکه بتوانند زمینه را در آستانه ی انتخابات در جامعه بکنند تا بتوانند 13 میلیون رای بیاورند . برای آنکه بتوانند اقدامات خیابانی خودشان را شکل بدهند . این اتفاقات 1 شبه و 2 شبه و 1 ماهه و 2 ماهه محقق نمی شود ؛ محصول اتفاقاتی که در این جلسات تصمیم گرفته شد و این تصمیمات یکی پس از دیگری طی چند سال در کشور اجرا شد و ذهن مردم را به این سمت برد که آماده باشند تا پشت سر اون چیزی که اونا مدنظرشون هست صف آرایی بکنند . در این رابطه اعترافات بسیاری را در دست داریم که من از اونها عبور می کنم .

بنیاد باران

جلسات بعدی مربوط به بنیاد باران هست که متعلق به خاتمیه و این جلسات به صورت منظم 4 ساله که برگزار می شود . خاتمی زمانی که از ریاست جمهوری کنار رفت بنیاد باران را تاسیس کرد و در این بنیاد 1200 نفر از اساتید دانشگاه ، وزرا و معاون وزرا ، مدیرکلها ، استاندارها ، فرماندارها ، بخشدارهایی که با ایشون ارتباط داشتند و همسو هستند ، خاتمی را ساپورت می کردند و در کمیته های مختلف کارهای مطالعاتی انجام می دادند و محصول این کارهای مطالعاتی در اختیار خاتمی قرار می گرفت . برای اینکه خاتمی اکتیو باقی بماند برای برگشت به قدرت ! برای اینکه خاتمی را پشتیبانی بکنند تا در عرصه ی بین المللی و در جامعه ی بین الملل به 1 جایگاه قابل توجه دست پیدا بکند .

ابطحی می گوید : تمام زحمات خاتمی طی این 4 سال برای این 2 نکته بود : 1- به کشورهای آمریکایی و اروپایی و عربی ثابت بکند که رییس جمهور قدرتمند آینده ی ایران خاتمی است . 2- در داخل نیز این آمادگی براش باقی بماند تا اگر خواست به قدرت بازگردد از این جلسات و کمیته ها بهره ی لازم را ببرد .

در این جلسات عمده ی تصمیماتشون برای این بود که زمینه را فراهم بکنند برای اصلاحات و بازگشت خاتمی . این زمینه ها تصمیماتش گرفته می شد و در کشور یکی پس از دیگری به ظهور می رسید .

ین چیزی که شما در حوزه های روانی در کشور می دید و از کاهی کوهی ساخته می شد اینها چیزهایی است که عموما تصمیماتش در این جلسات گرفته می شد که از اینها می گذریم .

صبحانه های مهدی هاشمی!

جلسات بعدی مربوط به جلسات مهدی هاشمی ( پسر آقای هاشمی ) می باشد که این جلسات نیز به مدت 2 سال برگزار شد تحت عنوان جلسات صبحانه !

این مسایل پنهانی که من برایتان بازگو می کنم به علت آن است که مقام معظم رهبری فرمودند آگاه کنید ، بصیرت بدهید . شاید خیلی از سوالات دوستان این باشد که چرا با بعضی از سران برخورد نمی شود . ما 1 کیفر خواست برای اینها تهیه کردیم ، آقا فرمودند نیاز به کیفر خواست نیست ، شما بروید آگاه سازی کنید ، بصیرت بدهید ، طبقه ی نخبگان کشور متوجه ابعاد پنهان این فتنه بشوند و سپس سینه به سینه پخش شود ، بگذارید مردم برای اینها کیفرخواست درست کنند .

جلسات صبحانه ی مهدی هاشمی 2 سال پنجشنبه ها در منازل امین زاده ، بهزاد نبوی ، مرعشی ، موسوی لاری ، عطریانفرد ، تاج زاده و بعضا محمد خاتمی برگزار می شد .

می آیند صبحانه می خورند و تا ظهر می نشینند نحوه ی برگشت به قدرت و نظام را بررسی می کنند . خوب ، 2 سال وقتی اینها دور هم بنشینند چی از داخلش درمی آید ؟ حتما باید 1 طراحیهایی آنجا صورت گرفته باشد ، حتما باید 1 اقدامات اجرایی برای رسیدن به اهدافشان از این جلسات بیرون بیاید . فقط برای این نیست که دور هم بنشینند و 1 صبحانه ای بخورند .

این جلسات مهدی هاشمی در ماجرای فتنه یکی از موثرترین جلسات بوده است و آن چیزی که کف خیابانها و کشور را دچار تشنج کرد محصول این جلسه بود که تحت لوای مهدی هاشمی برگزار می شد .

به بهزاد نبوی گفتیم : شما به عنوان 1 آدم با سابقه ، که به شما چریک پیر می گویند ، چگونه می رفتید در جلسه ای شرکت می کردید که 1 آدم لمپن فاسد آن را اداره می کرد ؟!

ابعاد وجودی مهدی هاشمی را همه می دانند که چه تیپ آدمی است ؛ از پدرش گرفته تا بقیه همه می دانند . از ارتباطش با سرویسهای جاسوسی بیگانه ، که شکی در آن نیست ، تا فسادش ، که ساحت این جلسه محترم است و من وارد آن نمی شوم .

بهزاد نبوی در پاسخ سرش را تکان داد و گفت : بله ، متاسفانه من 2 سال تحت تاثیر جلسات این آقا بودم !

ازاذل و اوباش و مهدی هاشمی!

امروز متهم در اختیار ما هست ، از سرکرده های اراذل و اوباش تهران ، که تیم مهدی هاشمی اینها رو از 1 ماه 2 ماه قبل از انتخابات دعوت کردند ، آموزش دادند و توجیه کردند برای اینکه از اینها بتوانند در روز مدنظرشان بهره ببرند !

متهمی در اختیار ما هست که شبی 800 هزار تومان می گرفته به اتفاق رفقاش شرق تهران ، فلکه تهرانپارس ، نارمک و هفت حوض رو به آتیش بکشونن !

متهمی در اختیار ما هست که شبی 1 میلیون تومان می گرفته ، از اراذل و اوباش غرب تهران ، که میدان کاج و امثال آنجا را هر شب با اعوان و انصارش به آتش بکشاند !

متهمی در اختیار ما هست که مسئولیتش جمع آوری سیاهی لشکر برای تهیه کننده های فیلمهای سینمایی است . آدم شناخته شده ای هم هست . این آدم را آوردند توجیهش کردند شبی 2 میلیون می گرفته تا سیاهی لشکر رو توجیه کنه شبا تو خیابون اتوبوس آتیش بزنن ، بانک آتیش بزنن ، به نیروهای انتظامی حمله بکنن ، توهین به مقام معظم رهبری بکنن ، به پایگاههای بسیج حمله بکنن !!! این آدم الآن تو اوین در خدمت ماست .

این سرکرده های اراذل و اوباش از مهدی هاشمی نزدیک به 200 میلیون تومان پول گرفته اند !!

جالب اینجاست اینها می گن وقتی ما می رفتیم پول بگیرم ، پول روز میز مهدی هاشمی دسته دسته چیده شده بود و مهدی هاشمی دسته دسته به ما پول می داد !!!

این اطلاعاتی که من دارم به شما می گم بی جهت نیست ؛ ما اینها را خدمت مقام معظم رهبری ارایه دادیم . ما برای آقا تحلیلگر نیستیم و بدون سند هم نمی توانیم حرف بزنیم . ما فقط باید مستندات ارایه بدهیم . همه ی این مستندات خدمت مقام معظم رهبری رفته است .

نرم افزار تقلب

.. مهدی هاشمی رفسنجانی نرم افزاری وارد کشور کرده بود و گفته بود که این نرم افزار را در مجلس خبرگان به کار گرفتیم و موثر شد . همین مقدار به شما بگم که در انتخابات ریاست جمهوری ، نرم افزاری که ایشان وارد کشور کرده بود وصل می شد به 1 اس ام اس سنتری که از طریق دیشهای ماهواره ای در قشم و کیش ارتباط برقرار می کرد و با سیستم مخابراتی کشور ارتباط چندانی نداشت . برای هر کدام از ناظرین انتخاباتی خودشون یه موبایل و یه خط ایرانسل گذاشته بودند که در سراسر کشور و سر صندوقهای رای ، ساعت به ساعت اطلاعات صندوقها را از طریق همین اس ام اس سنتر ، منتقل بکنند به این اتاق جنگی که مهدی هاشمی رفسنجانی راه انداخته بود .

در تهران 3 اتاق درست کرده بودند که تو هر کدام از اتاقها حدود 30 دختر و پسر پای کامپیوتر نشسته بودند . قرار بود در اتاق اصلی مهدی هاشمی و میرحسین موسوی حضور پیدا کنند و از آنجا انتخابات را کنترل و هدایت بکنند . نماینده ی کاندیدا بر سر صندوق وقتی شماره اس ام اس سنتر رو می گرفت ، بعد از وصل ، اگر شماره ی 1 رو می زد حجم جمعیت رو نشون می داد که زیاد است یا کم ! 2 را اگر می زد یعنی اصولگرایان بیشتر رای دارند یا اصلاح طلبان . هر کدام از این عددها در این اس ام اس سنتر تعریفی جداگانه داشت . اینها ساعت به ساعت تمام انتخابات را در سراسر کشور می خواستند رصد بکنند .

چرا اینکار را کردند ؟ می گفتند ما مثل دفعه ی قبل سادگی نمی کنیم که بذاریم انتخابات تمام بشود و بعد بیایم شکایت بکنیم و بگوییم که مثلا تقلب شده ! ما ساعت به ساعت از این طریق شکایت روی شکایت روی میز مسئولان اجرایی کشور می گذاریم و جالب اینجاست که رسانه های خودشون ، حتی از خارجیها ، را در این اتاق جنگ بسیج کرده بودند تا اطلاعات را در اختیار آنان بگذارند و آنها منتشر کنند تا 1 عملیات روانی بر روی افکار عمومی انجام دهند که آی مردم چه نشسته اید که الآن مثلا ساعت 10 صبحه ، در فلان حوزه و فلان صندوق داره تقلب میشه ! می خواستند افکار عمومی را به هم بریزند .

جالب اینجاست که می گفتند می خواستیم در هر حوزه ای که رای رقیب ما بالاتر از ما بود ، نیرو اعزام کنیم و تقلبی انجام بدهیم تا آن صندوق باطل اعلام بشود ! خیلی برنامه مفصل بود .

3 تا مثل این اتاق جنگ درست کرده بودند که اگر دستگاههای امنیتی اتاق اولی یا دومی را پیدا کردند به اتاق دیگری بروند . براشون خیلی مهمه .

این آقایان با مستنداتی که خودشون تهیه کرده بودند و در نظرسنجیها به این نکته رسیده بودند که قطعا شکست می خورند منتها بهانه تراشی جزء برنامه های اینها بود که در روند انتخابات خلال ایجاد کنند که به لطف امام زمان (عج) شب انتخابات ، بین ساعت 8 تا 12 شب هر 3 جا شناسایی شد و هر 3 جا را مختل کردیم و نگذاشتیم در انتخابات به شکل دلخواهشان اختلال ایجاد بکنند . یادتان هست که فریادشان درآمد که اس ام اسها چرا قطع شده ! و ...

اگر این نرم افزار مهدی هاشمی و برنامه شان تحت کنترل قرار نمی گرفت آنها همان ساعات اول انتخابات را زمینگیر می کردند و اجازه نمی دادند انتخابات به سرانجام برسد . آنها مطلع بودند که شکست خواهند خورد و می خواستند هزینه ی این شکست را به گردن نظام بیندازند . نمی خواستند این هزینه بر گردن اطلاح طلبان باشد و نشان داده شود که آنها از بی عرضگیشان نتوانستند در جامعه برای خودشان پایگاهی درست کنند .

حلقه میرحسین

میرحسین موسوی 10 ساله جلساتی دارد و 1 حلقه ها و کمیته های مطالعاتی دارد که بعضی از اساتید دانشگاهها نیز با آنها همسو هستند .

هزادیان نژاد ، 2 پسر شهید بهشتی و فاتح در این جلسات حضور دارند . 10 سال این جلسات برقرار بود ، البته نه برای انتخابات ، که محصول این 10 سال شده جزوه ی میرحسین موسوی با عنوان زیست مسلمانی . این جزوه راهبرد میرحسین موسوی است برای اداره ی  1 جامعه و 1 حکومت ! در حوزه های مختلف مسایل سیاسی ، دینی ، اقتصاد و فرهنگ و ...

جزوه زیست مسلمانی

در جزوه زیست مسلمانی آنچه که به ذهن میرحسین موسوی تراوش پیدا کرده مخالفت با حکومت دینی است . او می گوید حکومت دینی معنا و مفهومی ندارد ! ما باید حکومت دینداران را داشته باشیم نه حکومت دینی !؟! که این دقیقا فکر جریان چپ و فکر ملی مذهبی هاست که در این رابطه کتابها نوشته اند .

چرا حکومت دینداران ، حکومت دینی نه ؟! پس ذهن این آقایان این است که ما باید براساس نظام لیبرال دموکراسی و یا نظامات شرقی و آن نظامهای متداول غرب و شرق ، که تجربه شده است ، آنها را باید وارد این کشور کنیم و چند نفر آدم دیندار بگذاریم تا آنها را اجرا بکند !!! ما نباید احکام شریعت ، احکام قرآن ، احکام روایات و سیره ی نبوی و اهل بیت (ع) را ملاک قرار بدهیم !؟!

این ذهن و فکر میرحسین موسوی است .

فوکویاما راجع به نظام لیبرال دموکراسی می گوید : این نظام پایان تاریخ است . اگر هر کشوری غیر از این نظام را برگزیند واپسگراست . بشر اگر می خواهد به صلاح برسد و 1 حکومت اگر می خواهد جامعه ی خود را به بهترین شکل و بهترین وجه مدیریت بکند ، باید نظامی مثل لیبرال دموکراسی را سرلوحه ی کار خودش قرار بدهد !

نظام لیبرال دموکراسی و آن اصلاحاتی که از آن دم می زنند و اینها می خواستند وارد کشور ما بکنند ، محصولش استحاله ی انقلاب بود . می خواستند 1 انقلاب ماتیک مالیده شده در نظر مردم و جامعه ی بین الملل قرار بدهند .

میرحسین موسوی 1 سال قبل از انتخابات جزوه اش به پایان رسیده و به این نتیجه رسیده است که محصول این جزوه را باید جایی ارایه دهد و نیاز به تریبون دارد . این را هم ما غافل بودیم هم اصلاح طلبان . اونا فکر می کردند کمافی السابق میرحسین را می آورند و از اسمش استفاده می کنند و بعد هم مثل 1 دستمال کنارش می اندازند .

...

ادامه مطلب را در اینجا ببینید: http://payegahemajazy.blogfa.com/post-1671.aspx


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ